قايقي خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد از اين خاک غريب
كه در آن هيچكسی نيست كه در بيشه ی عشق
قهرمانان را بيدار كند
....
همچنان خواهم خواند
همچنان خواهم راند
پشت درياها شهری است
كه در آن پنجرهها رو به تجلی باز است
....
خاک، موسيقی احساس تو را ميشنود
و صدای پر مرغان اساطير میآيد در باد
پشت درياها شهری است
كه در آن وسعت خورشيد به اندازه ی چشمان سحرخيزان است
شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند
پشت درياها شهری است
قايقی بايد ساخت
+سهراب
+ نوشته شده در جمعه 07 خرداد 1400ساعت
15:07 توسط حامد | | تعداد بازدید : 59
عناوين آخرين مطالب ارسالي
صفحات دیگر